ترکمن ها در ایام حمله مغول

شاخه : تاریخ

ا توسط MatinGHezeljeh در ۱۳۸۸/۹/۱۷ در سایت قرار گرفته است

هجوم مغول و تسخیر قسمت اعظم ماوراءالنهر و خراسان در منابع معتبر نظیر جهانگشای جوینی و جامع التواریخ به تفصیل بحث شده است. هدف ما در این گفتار مقابله و درگیری مغولان با ترکمن هاست.
فرزندان چنگیزخان بعد از تسخیر بخارا، راه خیوه و اورگنج را در پیش گرفته با محاصره اورگنج جنگهای خونینی در کرانه دریاچه آرال بوجود آوردند. به شورش ترکمن ها در اکثر منابع اشاره شده است به ویژه دلاوری های سلطان جلال الدین زبانزد چنگیز خان بود.
«هنگامی که سرکردگان مغول در قراقوروم (قراقوم صحیح است) بودند، می خواستند از وجود صحرانشینان نیاز قشون را تکمیل نمایند. در سال 616 و 617 هجری شهر جند مورد تاراج قرار گرفت. خود جوچی در جند ماند و سال بعد از آنجا به خوارزم رفت. بخشی از لشکر تحت ریاست «اولوس ایدی» به قراقوم اعزام گشت و جای آن را فوجی ده هزار نفری از ترکمنان گرفت. فوج مزبور جزء لشکریانی که تحت ریاست تاینال نویان به خوارزم اعزام شده بودند درآمد.
تاینال به اتفاق مقدمه لشکر خویش چند منزل ره سپرده بود که خبر رسید فوج ترکمن شورش کرده و مغولی که به ریاست آن منصوب شده بود، مقتول گشته است. تاینال به درنگ عنان بازگرداند و به ترکمنان حمله کرد و بیشتر آنان را نابود کرد و بقیة السیف به مرو و آمل پناه بردند.» (1)
کمی بعد ترکمن های بلقان (بلخان)، اوست یورت، منقشلاق مجبور شدند تابعیت جانی بگ فرمانده اردوی طلایی را بپذیرند. به ترکمن ها خراج تحمیل گردید. آنان بجای خراج نقد، شتر پرداختند.
مامور جمع آوری مالیات در زمان جانی بگ فردی به نام «سانکلی- سین» از اویغورها بود. وی رأساً سرباز می گرفت و خود دادگاه تشکیل می داد و جزا معین می کرد. ترکمن های بلقان علیه خراج گیران قیام کرده «سانکلی- سین» را کشته، همراهان وی فرار کردند. مقارن همین ایام جانی بگ نیز کشته شد و بردی بگ به خاطر شورش های فراوان فرصتی برای سرکوبی ترکمن ها نیافت اما یک دسته ترکمن ها تابعیت خان را پذیرفتند. بعد از مرگ بردی بگ، ترکمن ها متوجه شدند که قدرت استثمارگران سست شده دسته به اسلحه بردند و رمه ها و گوسفندان خان را (گوسفندانی که از خودشان گرفته شده بود) یه یغما بردند. خراج گیران از ترس گریختند ولی از ترس فرماندهان اردوی طلایی در ترکمن صحرا و بلقان پراکنده شده بعدها تابعیت یموت را پذیرفتند.
به این ترتیب ترکمن ها علیه اردوی طلایی به نبرد برخاستند و بعد از نبردهای کولیکو (نبردهای تولای مغول با روس) اردوی طلایی حاکمیت خود را در مناطق بالقان و اوزبای از دست داد، به خاطر همین درگیری ها بود که در منابع مختلف از یورش مغول ها به ترکمن صحرا اطلاعاتی داده نمی شود.
سالرها، تکه ها و یموت ها و دیگر طوایف ترکمن از حاکمیت مغول ها آزاد گردیدند. در قرن نهم هجری خبر از استحکام مواضع مغول ها در مناطق ترکمن نشین بلقان، اوست یورت، مونگ قشلاق و خوارزم آمده است، به عنوان مثال پدر تقتامیش خان، «توی خوجه» در دهه 60- 50 قرن نهم در مونگ قشلاق حکومت می کرد.

اوضاع اجتماعی ترکمن ها در دوران مغولها
اطلاعات ما درباره وضعیت کشاورزی و نحوه معیشت ترکمن های مونگ قشلاق در قرن هشتم و نهم هجری از وضعیت آنان کمتر است، از نحوه پرداختن خراج به وسیله مال مشخص می شود که ترکمن ها در این دوره به دامداری مشغول بودند. ابولغازی درباره کوچ دامداران می نویسد:«در ایامی که مگس و پشه زیاد بود ترکمن ها از لب دریا (خزر) دور شده به مقدار 2 روز از کنار دریا در کنار چاه ها اطراق می کردند و بعد از اتمام علفزار آنها دوباره به کنار دریا بر می گشتند.»(2)
طغین جیحون در کشاورزی و آبیاری زمین ترکمن های این منطقه موثر گردید و در کنار ساری قمیش میدان های وسیع کشاورزی پیدا شد. با وجود تعداد ایلات در این منطقه باز هم ترکمن ها نقش اصلی را بازی می کردند. یکی از این طوایف «آداق لی» یا آداق لی حزر یا هزار» بود، چون این ایل در کنار جزایر زندگی می کردند به آنها آداق لی می نامیدند (آدا در ترکمنی به معنی جزیره است).
مقارن حمله مغول و تخریب میدان های کشاورزی و آبیاری، در دهستان و سایر نقاط ترکمن صحرا کمبود غله بوجود آمد.
افراد فقیر که مال و رمه ای نداشتند به کشاورزی و اسکان روی آورده و ترکمن های دامدار به کوچ پرداختند. این مسئله از تقسیم اولیه ترکمن ها به «چاروا» (مالدار) و «چمور» (کشاورز) خبر می دهد. ابولغازی در مورد پیدایش «حزر جوره» سرکرده طایفه حزر این گونه می نویسد: «چهار تن مغول و سپس 6 تن سالور در نزد حزر جوره به کار مشغول شدند تمام آنها ثروتمند شدند. به آنها طوایف مختلفی که توسط چپاولگران مغولی از پا در آمده بودند پیوستند و به این ترتیب این طایفه شکل گرفت.»
طایفه «آل علی» هم در قرن نهم این گونه پیدا شد، این طایفه در غرب اوزبای زندگی می کرد و رهبر آنها «علی جوره» بود، افراد فقیر از ترکمن و ازبک به گرد او جمع شدند و به همه «آل علی»- به مناسبت رهبر طایفه- گفته شد.
در قرن هشتم هجری عده زیادی از خراسانی ها به میان ترکمن های پناهنده شدند علت عمده مهاجرت آنها کی بخاطر فرار از دست ماموران مالیاتی و دیگر به خاطر قیام مسلحانه ای که علیه اردوی طلایی انجام دهده بودند می باشد، آنان به میان ترکمن حزر ها و آل علی ها و سالرها (درمنابع و متون به صورت سالور نوشته شده ولی تلفظ ترکمنی آن سالر است) پناهنده شدند. چون این عده در میان ترکمن ها زندگی کردند طوایف و تیره های جدید پیدا شد. برای فرار از دست مغول ها و اردوی طلایی، منطقه ترکمن صحرا منطقه امنی بود و گاهی که روابط تیره می گردید روابط دیگری جای آن را می گرفت. به عنوان مثال خواستگاری هلاکوخان از دختر ارساری بای.
زمین های وسیع و چشمه ها در اختیار رهبر طایفه قرار داشت به عنوان مثال ارساری بای 6 چشمه بزرگ و کوچک در بالقان های بزرگ و کوچک خرید و طبق نوشته ابولغازی آنها را به فرزندان خود میراث گذاشت، در منطقه شمال، سالرها، یموت ها، تکه ها، ساریق ها و احتمالا چاودیرها در اوست یورت و مونگ قشلاق به همان وضع سابق زندگی می کردند و عناصر مختلفی از ترکیب اقوام بوجود آمدند. مانند (سالرها، چاودیرها، ابدال ها، تکه ها) که به طوایف قدیمی بستگی هایی پیدا کردند. ترکمن های شمالی تر به صورت مستقل نماده وارد اردوی طلائی شده و کمی بعد سران ترکمن ها به القابی نظیر «اون بگ» (فرمانده ده تایی) ملقب گردیدند ولی آنها نقش مهمی در این لشکر نداشتند و ترکمن ها هرگز به مقامی نظیر «یوز باشی» (فرمانده صد تایی) نرسیدند. سران تیره ها و طوایف ترکمن در تقویت دین اسلام کوشیدند و در این ایام ترکمن ها دولت مستقلی نداشتند.
درباره تیره «قرابکاول» باید گفت که این تیره با بکاول مغول ها بستگی دارد و ریشه این تیره به حساب می آید. کمی دیرتر بکاول ها با تیره ای بنام «قرا» متحد شده بنام «قرابکاول» نامیده شدند.
در این دوران جریان پیدایی خلق ترکمن که با حمله مغول ها سست گشته بود سریعا رشد می کند و به صورت ترکمن های شمال یعنی اوست یورت و مونگ قشلاق زندگی می کردند. در عصر هشتم و نهم هجری این طوایف با قوم و خویشان خود متحد شدند و در اثر نبرد با خان ها، دوباره سبب پراکندگی ترکمن ها می شود، در نتیجه طوایف جدیدی کوچ کرده به این اتحادیه های جدید می پیوستند با از بین رفتن خان ها طوایفی که شرایط مشابه و ویژه بخود را حفظ کرده بودن به نام ترکمن ظاهر شدند اما با این عمل ترکمن ها با زندگی نیمه دامداری- کشاورزی و حتی خصوصیات فیزیکی (چهره و فرم مو ...) و تمدن و نحوه زندگی، بوط کامل با همسایگان خود (ازبک ها ، تاجیک ها، خوارزم، خراسانی ها) متفاوت بودند.

نتیجه هجوم مغول
هجوم مغول ها نع تنها سبب غارت مردم گردید بلکه آنان را از نظر روحیه نیز از پا افکند و وضعیت زندگی اقوام را از اساس تغییر داد. طوایف شمال خراسان و خوارزم به ویژه ترکمن ها زیان های زیادی از نظر عقب ماندگی کشاورزی و پرداخت خراج متحمل گردیدند. ترکمن هایی که در این مناطق زندگی می کردند زندگی یکجانشینی و کوچ را ادامه دادند. در قرن 8 هجری زندگی را به صورت روابط عشیره ای همراه با ملوک الطوایفی که صاحب زمین و رمه و چشمه بود ادامه می دادند.

پی نوشت:
1- ترکستان نامه، ص 865.
2- شجره تراکمه، ابولغازی.

منبع:
سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمنها- امین الله گلی