ترکمن آدلری
ورود کاربر
شناسه‌ی کاربری:

رمزعبور:


واژه رمز را فراموش کرده‌اید؟
عضو شوید
SmartSection is developed by The SmartFactory (http://www.smartfactory.ca), a division of INBOX Solutions (http://inboxinternational.com)
دایره المعارف ترکمن > موسیقی > اوچرادیم / مقام موسیقی تركمنی
اوچرادیم / مقام موسیقی تركمنی
نوشته شده توسط MatinGHezeljeh در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱۶ (5775 بار خوانده شده)
اوچرادیم / مقام موسیقی تركمنی
سالها پیش بود ، یول آمان آقا در یكی از روستاهای دور دست تركمن صحرا زندگی می كرد. او همیشه آرزو داشت عروسی تنها فرزندش با شكوه هر چه بیشتر برگزار شود تا خاطره این عروسی تا سالها نزد مردم تركمن صحرا باقی بماند و بالاخره روزی از روزها وقت عروسی فرا رسید.
عروسی، شادمانی را به روستا هدیه آورده بود و لبخند و شادی در جای جای ده روییده بود. مردم روستاهای اطراف نیز بدور از بدبختی ها و گرفتاریهای خود، شاد و خندان و با قلبی آكنده از مهر و محبت خود به یول آمان آقا، به محل عروسی روی آورده بودند، یول آمان آقا، یاش اولی ده، با لباس فاخر و هیكل تنومند خود و با كلاه پوست برازنده اش، در جلو ی خانه ایستاده بود و با قیافه ای شاد و خندان به مهمانان خوش آمد می گفت و از ابراز مهر و محبت متقابل خود به آنان، كوتاهی نمی كرد.
یول آمان آقا مرد خیر و نیكو كاری بود و او به عنوان ریش سفید محل، بسیار ی از گرفتاریهای مردم آن دیار را حل و فصل می كرد و امروز حضور انبوه مهمانان، گواه بر قدردانی و پاسخگویی آنان به محبتهای او بود. هنوز تا غروب آفتاب وقت بود و بدون شك مردم آبادی، از این عروسی و حضور مهمانان زیاد و سرور و شادمانی این محفل خاطره ها بیاد اندوخته می كردند و یول آمان آقا هم همین را می خواست.
در آن طرف آلاچیق، دیگ های غذا بر اجاق ها سوار بود و در میان دود آن، زنان آبادی غذای شب كه غذای محلی چكدیرمه بود، تهیه می دیدند و اسبان تیز تك نیز در اطراف آن محل به میخ بسته شده بودند و توسط مربیان خود برای مسابقه فردای آن روز آماده می شدند و از دود اجاق ها و بوی روغن و پیاز داغ، بی تابی می كردند.
پهلوانان كه در بین توده مردم از احترام خاصی برخوردارند، توسط میزبانان به محل های مناسبی هدایت می شدند تا آنطوریكه شایسته آنان است پذیرایی شوند. اینك آفتاب آخرین توان خود را بر ماندن و تماشای این صحنه های شادی بخش به كار می برد، اما طاقت مقاومت را از دست داده و رفته رفته نورش رنگ می باخت سرخ می شد و خود را تسلیم تاریكی می كرد، از طرفی مردم ده تسلیم تاریكی نمی شدند و آنان شادی و نشاط خود را در كنار نور چراغ های كم سو ادامه می دادند. این محفل شادی، هنوز كامل نبود و صدای دوتار و آواز باخشی را طلب می نمود و بدین لحاظ همه چشم براه باخشی بودند.
با تاخیر باخشی كه تا به حال سابقه نداشت، لحظه ای بی تابی یول آمان آقا و دیگر میزبانان فرا رسید و از روی دلتنگی هر یك از آنان خبر باخشی را از دیگری می گرفت و این انتظار هر لحظه سنگین تر و كشنده تر می شد. در این موقع یول آمان آقا یك جوان سواركار را صدا زد و او را به دنبال بخشی روانه كرد و هنوز لحظه ای نگذشته بود كه آن دیگری را به دنبالش فرستاد. حال ناراحتی بر چهره یول آمان آقا كاملا نمایان بود. اخمهایش تو هم رفته و رگها و چین های صورتش متورم شده بود.
نبودن صدای دوتار، كه براحتی پرده تاریكی شب را به كنار زده و روشنایی را به مهمانان به ارمغان بیاورد، از هر طرف هویدا بود و مهمانان نیز كه اینك شام خورده و سرگرمی دیگری نداشتند، كاملا آماده شنیدن صدای دلنواز و اعجاب انگیز دوتار بودند و می بایست امشب صدای دوتار، دهكده كوچك آنان را روشن و دل دردمندان را با بیان حماسه پهلوانان و زیبایی طبیعت تسكین بخشد. اینك جای خالی نوازنده دوتار در هر گوشه این محفل و نزد همه حتی نزد كودكان و زنان كاملا مشهود بود و میهمانان گرچه شكمشان از غذای چرب چكدیرمه سیر شده بود، اما روحشان گرسنه بود و بی تابی می كردند.
می بایست صدای دل انگیز دوتار، تا صبح این خلاء سنگین را پر بكند. دوتار غذای روحی مردم است و بدین جهت كم كم از هر سو فریاد بر می آمد: « یول آمان آقا پس این نوازنده چی شد ؟ » این صداها همچون پتكی سنگین بر پیكر تنومند یول آمان آقا می نشست و او جز سكوت چیزی برای گفتن نداشت و فقط به نقطه ای از دهكده كوچك چشم دوخته و چشم براه نوازنده بود. در این موقع صدای پای اسبان همراه با نعره سواركاران در محل شنیده شد و صدای تیر اندازی و تهدید نیز بدنبال آن، در مقابل منزل یول آمان آقا، بگوش رسید. بله ، راهزنان و غارتگران بودند، آمده بودند تا غارت بكنند.
یول آمان آقا كه هرگز انتظار چنین كاری را نداشت نوازنده را فراموش كرد و در جایش میخكوب شد. دزدان در مقابل دیدگان او و در یك چشم بهم زدن خانه اش را غارت كردند و جیغ و داد زنان و كودكان را بجا گذاشته و رفتند. مردان آبادی و مهمانان نیز از آنجائیكه اسلحه بهمراه نداشتند، نمی توانستند در مقابل دزدان شرور و مسلح ، كاری از پیش ببرند.
یول آمان آقا تا به خود بجنبد و دسته ای از سواركاران را جور بكند، دزدان از آن محل رفته بودند. یول آمان آقا كه عروسی تنها پسرش به این راحتی به یاس و فغان و ناراحتی تبدیل شده بود، اسلحه بدست پیشاپیش مردان خود، سوار بر اسب چموش، آی دفل شد و بدنبال آنان به پیش تاخت و با قهر و غضبی كه تمام وجودش را فرا گرفته بود بلافاصله در آن سیاهی شب ناپدید گردید.
او غافل از اینكه راهزنان در پشت سیاهی تپه ای در خارج از ده كمین كرده بودند و می دانستند كه اگر یول آمان آقا زنده باشد، هرگز خواب و آسایش نخواهند داشت و او آنها را در هر كجای تركمن صحرا كه باشند ، گیر آورده و به سزایشان خواهد رساند.
راهزنان صدای پای اسبان تعقیب كننده كه یول آمان آقا با اسب آی دفل پیشاپیش آنان بود ، شنیدند و خود را برای هر رویدادی آماده كردند. دیری نپایید سواران به آن محل رسیدند و در حال عبور از كنار تپه بودند كه یكمرتبه صدای تیری از افراد دزدان شنیده شد. بدنبال آن آی دفل شیهه كشید و بعد صدای افتادن هیكل تنومند یول آمان آقا از اسب و ناله او در سكوت شب پیچید. دزدان دیگر جای ایستادن و تماشا كردن را جایز ندانسته به تاخت از آن محل دور شدند. در این موقع افراد یول آمان آقا بدور او حلقه زده و هیكل غرق در خون او را به آغوش گرفتند و پس از آن تعدادی از سواران به دنبال دزدان براه افتاده و تعدادی نیز زاری كنان جسد او را سوار بر آی دفل كرده و با خود به اوبه بردند.
جمعیت در انتظار ، با مشاهده كاروان كوچك سوگوار و دیدن جسد یول آمان آقا بر بالای اسب، شادیشان به ماتم تبدیل شد.
جیغ و فریاد زنان و كودكان و بستگان یول آمان آقا و دیگر مهمانان سر به فلك كشیده و فضای اوبه را پر كرد و بدین ترنیب عروسی به ماتم تبدیل شد.
در همین موقع نوازنده پیر ، سوار بر الاغ خود از راه رسید. او بار اول با دیدن فضای آكنده از گریه و فغان محیط فكر كرد ، كه عوضی آمده است، اما پس از لحظه ای با دبدن آدم های آشنا در آن محل و قدری تامل دانست كه اشتباه نیامده است. از اطرافیان پرس و جو كرد و جواب شنید. او با دوتارش آمده بود تا به جشن عروسی یول آمان آقا كه كلی به گردن مردم آن دیار حق داشت، شادی ببخشد و تا صبح آواز بخواند و مهمانان را مسرور نماید و در عین حال تاخیر دیر كرد خود را كه برای آنهم دلیل قانع كننده ای داشت جبران نماید، اما او با مشاهده این صحنه، بدون اینكه با كسی حرفی بزند، به بیرون از ده رفت و در بالای همان تپه ای كه ساعتی پیش یول آمان آقا در پای آن تپه بدست دزدان و نامردان غرق در خون شده بود، نشست. دوتارش را بدست گرفت و با سوز و دل ، در وصف این ماجرا ، آهنگ جدیدی به نام « اوچرادیم » را خلق كرد .
اینك سالها از این ماجرا می گذرد ، اما ساز و مقام « اوچرادیم » هر لحظه كه توسط هنرمندان نواخته می شود ، داستان تلخ یول آمان آقا و كشته شدن او و نامردی دزدان، راهزنان را برایمان زنده می كند.

آلتین جرجانی
برگرفته از سایت دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن

مقالات دیگر در این شاخه در سایت قرار گرفته در تعداد باز دید
یاغما بولت (ای ابرها نبارید) ، مقام موسیقی
۱۳۸۹/۶/۲۳
9566
ساختمان دوتار
۱۳۸۹/۲/۱
7686
باباغمبر کیست؟
۱۳۸۸/۸/۲۸
6988
اوچرادیم / مقام موسیقی تركمنی
۱۳۸۸/۸/۱۶
5776
درآمدی بر مردم‌ شناسی موسیقی تركمن
۱۳۸۸/۷/۱۰
8130
اوزان / بخشی
۱۳۸۸/۶/۲۴
3496
اولین محقق موسیقی ترکمنی
۱۳۸۸/۶/۱۲
4116
آت‌ چاپار / یكی از مقامات‌ موسیقی‌ تركمن‌
۱۳۸۸/۳/۱۱
4542
یدی‌ بوغون
۱۳۸۸/۳/۱۱
3231
قووز
۱۳۸۸/۲/۳۱
5269
دیل لی تویدوک
۱۳۸۸/۲/۲۰
3277
موسیقی مقامی تركمن صحرا
۱۳۸۸/۲/۱۲
6645
سبك‌هاي موسيقي تركمنی 2
۱۳۸۸/۱/۲۳
4474
دوتار
۱۳۸۸/۱/۱۶
7079
چگونگی پیدایش آهنگ بیکه حالان
۱۳۸۷/۱۰/۲۱
3645
آواز و موسیقی ترکمن
۱۳۸۷/۱۰/۷
9204
سبک های موسیقی ترکمن
۱۳۸۷/۹/۱۸
4854
آلات موسیقی ترکمنها
۱۳۸۷/۹/۱۸
4620
مقام های معروف موسیقی ترکمن
۱۳۸۷/۹/۸
5446
بخشی
۱۳۸۷/۹/۸
3202
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
ADS
فرهنگ لغت ترکمن سؤزلوک

سایت فرهنگ لغت ترکمن سؤزلوک فعالیت خود را آغاز نمود. این سایت یکی از سایت های زیر مجموعه بایراق می باشد که با تلاش دوستان تصمیم به ایجاد فرهنگ لغت ترکمنی به فارسی و بالعکس گرفتیم که در حال تکمیل شدن می باشد.


www.SOZLUK.ir

آهنگ های پیشواز ترکمنی
برای دیدن تصویر اصلی در صفحه جدید کلیک کنید.